تاثیر انسان اقتصادی با نظم خودانگیخته در بطن قواعد، قوانین و نظم اجتماعی بر مبانی انسان شناختی نولیبرالیسم/ بخش ششم
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۶۵۸۵۵
به گزارش خبرگزاری فارس، این مقاله در هفت بخش تنظیم شده است. متنی که میخوانید بخش ششم مقاله حمداله محمدی و دیگران با عنوان «تعلیم و تربیت و کارآفرین رقابتی: تاملی بر تحول مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم» است:
در بخش اول مطرح شد که اصلاحات بازارمحور نولیبرالیسم در سال های اخیر به عنوان بخشی از ضرورت عصر حاضر رسوخ کرده و سبب فهم نوین از ماهیت و وجود اجتماعی انسان شده است و این فهم نوین، سبب تحول در مفهوم انسان اقتصادی شده است که لازم است از طریق تحلیل گفتمانی و پژوهش فلسفی مورد بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
5-4) انسانشناسی هایک
تا اینجا به بررسی انسان اقتصادی پرداخته شد و با بهرهگیری از تحلیل فوکویی، ابعاد مختلف آن در طول تاریخ لیبرالیسم مورد بررسی قرار گرفت. فوکو خود در بررسی انسان اقتصادی توجه خود را به 2 بعد از لیبرالیسم متمرکز میکند: لیبرالیسم کلاسیک و نولیبرالیسم(اردولیبرالیسم و مکتب شیکاگو). در این پژوهش علاوه بر 2 بعد فوق، به برخی ابعاد دیگر نیز پرداخته شد(انسان اقتصادی از منظر جیاس میل، انسان اقتصادی در قرن نوزدهم و دیدگاه نوکلاسیک) که شاید حلقة مفقودة تبارشناسی انسان اقتصادی فوکو به شمار میروند. یکی دیگر از ابعاد مهم انسانشناسی نولیبرالیسم که در نظریات خود فوکو و متفکران پیرو او نادیده گرفته شده است، تأثیر تفکرات لیبرالیسم محافظهکار و به خصوص هایک بر مبانی انسانشناختی نولیبرالیسم است. هایک با ترکیب اندیشههای لیبرالیسم تکاملی، سنت لیبرالیسم محافظهکار متأثر از برک و همچنین مکتب اقتصاد کلاسیک اسمیت، تلقی متفاوتی از لیبرالیسم ارائه داد که بستر فلسفی بسیاری از آموزههای نولیبرالیسم به شمار میروند.
هایک با اندیشهورزی در باب فردگرایی و ترسیم ویژگیهای «فردگرایی صحیح» تاثیر زیادی بر اندیشههای انسانشناختی نولیبرالیسم داشته است.
هایک با اندیشهورزی در باب فردگرایی و ترسیم ویژگیهای «فردگرایی صحیح» تاثیر زیادی بر اندیشههای انسانشناختی نولیبرالیسم داشته است(Hayek, 1958). او معتقد است فردگرایی صحیح به معنای وجود فرد ماقبل اجتماع و به صورت ذرهوار نیست، بلکه در وهلة اول فردگرایی(تحلیل فردگرایانه از جامعه)، حاوی نظریهای در باب اجتماع است که بر مبنای آن «هیچ راهی برای درک پدیدههای اجتماعی وجود ندارد؛ مگر از طریق فهم ما از اعمال فردی...»( Hayek, 2010: 59). در وهلة دوم نیز فردگرایی صحیح به این امر اشاره دارد: «نهادهایی که دستاوردهای انسان به آنها وابسته است، بدون هیچگونه ذهن طراح و هدایتگر ایجاد شده و فعالیت میکنند»( Hayek, 1958: 7). در واقع هایک در باب تشکیل و فعالیت نهادهای اجتماعی نوعی تحلیل ضدعقلگرایانه ارائه میدهد که در نقطة مقابل هرگونه تفکر عقلگرا، جمعگرا و معتقد به مهندسی اجتماعی است.
فردگرایی در منظر هایک نوعی «فردگرایی روششناختی» است که با اندیشة «نظم خودانگیخته» درهم تنیده است.
هایک معتقد بود تحلیل عقلگرایانه در باب پدیدههای اجتماعی موجب ایجاد «غروری مهلک» و توهمی نسبت به قدرت شناخت و کنترل عقلانی نهادهای اجتماعی می شود و نتیجة آن رواج تفکر مهندسی و برنامهریزی در مسائل اجتماعی و اقتصادی و ظهور دولتهای تمامیتگراست Hayek, 1988)). فردگرایی در منظر هایک نوعی «فردگرایی روششناختی» است که با اندیشة «نظم خودانگیخته» درهم تنیده است.
بنابراین هایک در بطن نظریة نظم خودانگیخته، سعی دارد با ترکیب اندیشة تکامل فرهنگی و نظریة دانش(دانش تکهتکه) اندیشهای در مورد فردگرایی ارائه دهد که مخالف عقلگرایی دکارتی است که به زعم او مبنای اندیشههای اقتصادی جمعگرا و کینزی است. او مبنای نظریات جمعگرا را نوعی روانشناسی عقلگرا و سازهگرا میداند که منجر به «غرور مهلک عقلانیت» و به تبع آن اعتقاد به برنامهریزی و طراحی عقلانی پدیدههای اجتماعی و اقتصادی شده است. هایک بر این مبنا به نقد اندیشة انسان اقتصادی مبتنی بر روانشناسی عقلگرا میپردازد و وجود دانش کامل برای پیشبینی دقیق در فرآیند رقابت را به چالش میکشد. نظم خودانگیخته به خودی خود هدفی ندارد و قوانین ثابتی بر آن حکمفرما نیست که با شناخت آنها امکان کنترل عقلانی اجتماع ممکن باشد، بنابراین امکان ایجاد نظم اجتماعی به روشی عقلانی نیز وجود ندارد(Hayek, 1958).
هایک به نقد از «غرور مهلک عقلانیت» در شناختشناسی و علوم اجتماعی میپردازد. او در اعتقاد به وجود مقولات ذهنی با کانت همرأی است، ولی برخلاف کانت معتقد است این مقولات ثابت و فطری نیستند، بلکه حاصل سنت و تکامل فرهنگی هستند(Hayek, 1988). در منظر هایک نظم حاکم بر اجتماع و اقتصاد، نتیجة ذهن هدایتگر نیست. روانشناسان عقلگرا دچار ثنویت دکارتی شده و ذهنی استعلایی را ورای جهان اجتماعی تصور میکنند که در مقابل جهان قرار دارد و به شناخت و برنامهریزی میپردازد، ولی هایک معتقد است خود ذهن نه تنها جدا از جهان تکاملی و هدایتگر آن نیست، بلکه در بطن تکامل فرهنگی و زاییدة بخشی از آن است(Hayek, 2011). آن کنترل، قدرت عقلانی و انتخاب با آگاهی کامل که طرفداران روانشناسی عقلگرا و حتی برخی اقتصاددانان نوکلاسیک مانند «نایت» مدعی آن هستند، در عمل ممکن نمیباشد و انتخاب انسان همواره در شرایط غیرقطعی و آمیخته با فرآیندهای خودانگیختة اجتماعی است.
از منظر هایک آنچه در باب قواعد اجتماعی مهم و ضروری است، شناخت آنها به دور از دیدگاه انتقادی و در فضایی احترامآمیز است.
از منظر هایک آنچه در باب قواعد اجتماعی مهم و ضروری است، شناخت انتقادی آنها نیست، بلکه شناخت آنها به دور از دیدگاه انتقادی و در فضایی احترامآمیز به سبک ادموند برک است. پالایش سنتها و قواعد در سایة خرد انتقادی جهانشمول صورت نمیگیرد، بلکه تابع فرآیند تکامل گزینشی است، بنابراین هایک در باب قواعد اجتماعی توصیهای شبیه به توصیة ویتگنشتاین دوم دارد: «به دقت نگاه کن». این نوع استدلال دستمایة بسیاری از نولیبرالها برای نقد دیدگاه اقتصادی جمعگرایانه است و بر اساس آن، شرایط نابرابر اقتصادی موجود(هر چند هم مورد نفرت باشد)، حاصل تکامل گزینشی هستند و نمیتوان نیات و علایق گروه خاصی را باعث آن شمرد. این نابرابریها فقط در ضمن همین تکامل گزینشی میتوانند اصلاح شوند و هرگونه سیاست ناشی از بازتوزیع منابع نه تنها شرایط را بهتر نمیکند، بلکه موجب وخیمتر شدن آن نیز میشود.
شناختشناسی و مسأله تقسیم دانش، از دیگر ابعاد نظم خودانگیختة هایک است که کمتر به آن توجه شده است.
شناختشناسی و مسأله تقسیم دانش، از دیگر ابعاد نظم خودانگیختة هایک است.
هایک معتقد است هماهنگی و تمایل به تعادل در بازارهای اقتصادی و نهادهای اجتماعی بیشتر از اینکه تابع دانش نظری باشد، از دانش عملی بهره میگیرد و با توجه به اینکه دانش عملی به صورت ضمنی ـ جزئی در مهارتها و عادات افراد جامعه پراکنده شده است، بنابراین دانش نظری نظاممند و کلی که بتوان از آن برای کنترل و تنظیم عقلانی بازارها و نهادها بهره برد، افسانهای بیش نیست و برنامهریزی برای کنترل نهادهای اجتماعی و اقتصادی امری محال است(Zibakalam & Mohammadi, 2016).
حال با در نظر داشتن تاملات انسانشناختی هایک، به بررسی مفهوم انسان اقتصادی میپردازیم: بیگمان هایک به انسان اقتصادی محاسبهگر و عقلانی که در زمینهای از اطلاعات کامل و فضای قابل پیشبینی به فعالیت میپردازد، چه در مدل جیاس میل و چه در مدل نوکلاسیک، علاقهای ندارد. او با بهرهگیری از استدلالهایی که برگرفته از نظم خودانگیخته، تکامل فرهنگی و نظریة دانش است، معتقد است انسان اقتصادی درون سنت و قواعد اجتماعی نفس میکشد و به دلیل محدودیت عقل در درک کامل این سنتها، حدی از پذیرش(حتی بی چون و چرای) آنها ضروری است.
انسان اقتصادی درون سنت و قواعد اجتماعی نفس میکشد و به دلیل محدودیت عقل در درک کامل این سنتها، حدی از پذیرش(حتی بی چون و چرای) آنها ضروری است.
بخش اعظمی از شرایط فرد بیشتر از اینکه نتیجة انتخاب عقلانی او باشد، نتیجة تکامل قواعد اجتماعی است و به عبارت دیگر تکامل قواعد اجتماعی که رقمزنندة شرایط اجتماعی و اقتصادی است، قابل کاهش به انتخاب فردی عاقلانه نیست. انسان قادر به شناخت دقیق عوامل تاثیرگذار بر شرایط اجتماعی نیست، بنابراین انتخاب کامل عقلانی نیز ممکن نمیباشد (Herrmann-Pillath, 1994).
انسان قادر به شناخت دقیق عوامل تاثیرگذار بر شرایط اجتماعی نیست، بنابراین انتخاب کامل عقلانی نیز ممکن نمیباشد.
این نتیجهگیری مهم هایک بیشتر از اینکه بوی لیبرالیسم(چنانکه در عموم پذیرفته شده است) داشته باشد، رنگ و بوی محافظهکاری ادموند برک را دارد. بنابراین خصلت محاسبهگرانه و طراحی فردی آگاهانة انسان اقتصادی که سودگرایان، متفکران نوکلاسیک، نولیبرالهایی مانند بکر و حامیان «نظریة بازی» مدافع آن بودند، برای هایک مورد قبول نیست. در منظر هایک انسان اقتصادی در بطن قواعد، قوانین و نظم اجتماعیای قرار دارد که حاصل نظم خودانگیخته هستند و چنانکه ویتگنشتاین معتقد بود، بخش اعظمی از این قواعد قابل فهم و استدلال عقلانی نیست و صرفاً مبتنی بر عادت بوده و از طریق تقلید از سنت آموخته میشوند و به عنوان دانشی ضمنی، فرد از آنها در فعالیتهای خود بهره میبرد.
در منظر هایک انسان اقتصادی در بطن قواعد، قوانین و نظم اجتماعیای قرار دارد که حاصل نظم خودانگیخته هستند.
انسان اقتصادی مبتنی بر این سنت و شرایط نابرابری که از تکامل فرهنگی به ارث برده است، در جهانی رقابتی و رازآلود به رقابت با دیگران میپردازد و پیشبینی کامل شرایط جهت انتخاب تام عقلانی برایش ممکن نیست. عدم قطعیت و کنترلناپذیری در مقیاس کلی از ویژگیهای فضایی است که انسان در آن رقابت میکند. هرگونه سعی در بازسازی این شرایط بر اساس کنترل و برنامهریزی عقلانی و با هدف بازتوزیع منابع، نه مطلوب است و نه ممکن. بنابراین مدل انسانشناختی هایک چندان با مدل انسان محاسبهگر و انتخاب عقلانی متفکران نوکلاسیک سازگاری ندارد و حتی مدل انسانشناختی تکاملی هایک را پارادایمی جایگزین برای انسان اقتصادی میدانند(Ibid). مدل صوری و نابسته به زمینة انسان اقتصادی نوکلاسیک، انسان را محاسبهگر، عقلانی، بیشینهساز سود و رقابتی میداند، در مقابل مدل تکاملی و تا حدی وابسته به زمینة هایکی بر نقش مهم سنت، قواعد اجتماعی خودانگیخته و فرآیند تکامل و انتخاب گروهی بر انتخاب فردی و شرایط اجتماعی تاکید دارد و منکر وجود شرایط انتخاب عقلانی محض است.
مدل تکاملی و تا حدی وابسته به زمینة هایکی بر نقش مهم سنت، قواعد اجتماعی خودانگیخته و فرآیند تکامل و انتخاب گروهی بر انتخاب فردی و شرایط اجتماعی تاکید دارد و منکر وجود شرایط انتخاب عقلانی محض است.
آزادی یکی از ویژگیهای اساسی انسان اقتصادی است، ولی هایک همانند دوتوکویل و برک معتقد است آزادی فقط در بطن سنت و قانون ممکن است و آزادی قبل اجتماع افسانهای بیش نیست. حاکمیت قانون تنها شرایطی است که آزادی در بطن آن ممکن است. هایک همانند کانت معتقد است کلیت و انتزاعی بودن از ویژگیهای قانون است و این نوع قانون وابستگی به علایق و نیات افراد ندارد و به همین دلیل منبع آزادی به شمار میرود(Hayek, 2011). بنابراین هایک با نقد سوژة نفعجو در سنت لیبرالیسم، طرحی از سوژة حقوقی را به تصویر میکشد. همانطور که قبلا نیز گفته شد، سوژة نفعجو که لیبرالهای کلاسیک و امثال هابز از آن دفاع میکردند، قابل کاهش به سوژة حقدار یا حقوقی نبود. سوژة نفعجو که برگرفته از سنت تجربهگرایی است، به سبب طبیعت و ماقبل اجتماع آزاد است و از طریق قرارداد اجتماعی و مبتنی بر محاسبهگری بخشی از آزادی خود را برای بهرهگیری از امنیت و مزایای اجتماع نادیده میگیرد، ولی همواره بخشی از حقوق او غیرقابل واگذاری بوده و معیاری برای سنجش سیاستهای دولت هستند. به تعبیر فوکو «سوژة حقدار، دستکم در برخی تلقیها و تحلیلها، ممکن است به کلی اعمال قدرت حاکم را تحدید کند. اما انسان اقتصادی با محدودسازی قدرت حاکم اقناع نمیشود و تا اندازهای، حاکم را از قدرت خلع میکند. آیا به حکم حقی که حاکم نباید به آن تعدی کند، قدرت منتقل شده است؟ خیر! موضوع این نیست. انسان اقتصادی حاکم را از قدرت خلع میکند، چون بیکفایتی اساسی، بنیادین و اصیل او، یعنی ناتوانی در کنترل قلمرو اقتصادی را آشکار ساخته است»(Foucault, 2015: 392).
آزادی او نیز به معنای رهایی از نیات دیگران و پیروی از قانون به عنوان دستاورد خودانگیختة سنت بشری است.
در مقابل سوژة حقوقی چنانکه مدنظر برک، دوتوکویل و هایک است، قبل از قانون، آزادی و حقوقی ندارد و قانون و سنت ضامن آزادی اوست. این سوژة حقوقی که رنگ و بوی ایدهآالیسم دارد، در داخل سنت و قانون است که دارای حقوق میشود و آزادی او نیز به معنای رهایی از نیات دیگران و پیروی از قانون به عنوان دستاورد خودانگیختة سنت بشری است.
در این پژوهش به صورت تفصیلی به تحلیل مبانی انسان اقتصادی به عنوان الگوی انسانشناختی مکتب تربیتی نولیبرالیسم و نحوة تطور آن در طول تاریخ لیبرالیسم پرداخته شد. آنچه در این میان بسیار مهم است، نحوة چرخش از انسانشناسی لیبرالیسم کلاسیک به انسان اقتصادی نولیبرالیسم است که در بخش بعدی به نتیجه گیری خواهیم پرداخت.
این مقاله در پژوهش نامه مبانی تعلیم و تربیت، پاییز و زمستان 1397، سال 8، شماره 2 منتشر شده است.
انتهای پیام/
از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل FarsPanjarehTarbiat@gmail.com مکاتبه فرمائید.
منبع: فارس
کلیدواژه: نولیبرالیسم انسان اقتصادی انسان شناسی هایک تربیت اقتصادی مدرسه زندگی اجتماعی و اقتصادی انسان اقتصادی نهادهای اجتماعی انتخاب عقلانی شرایط اجتماعی قواعد اجتماعی برنامه ریزی تعلیم و تربیت تکامل فرهنگی انسان شناسی نظم اجتماعی مبانی انسان پرداخته شد محاسبه گر جمع گرا عقل گرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۵۸۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مبانی تئوری و فکری محکم اسلام علت ماندگاری انقلاب اسلامی است
معاون هماهنگ کننده نمایندگی ولیفقیه در سپاه انصار استان همدان، گفت: مبانی تئوری و فکری محکم اسلام علت ماندگاری انقلاب اسلامی است. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، محسن همدانی پیش از ظهر امروز در جمع اصحاب رسانه با گرامیداشت هفته عقیدتی و سیاسی، اظهار داشت: اگر اخبار اقدامات و فعالیتهایی که توسط نهادها انجام میشود، به هنگام نباشد جبهه دشمن دست بهکار شده و زحمات افراد بیفایده میشود.
وی با تشریح جایگاه مهم اطلاعرسانی در فضای کنونی جهان درباره عملیات طوفانالاقصی، گفت: شاید روزمرگیها سبب شده توجه مردم به این عملیات بزرگ کم شود، اما بزرگی این عملیات به این است که حماس به عنوان یک گروه کوچک هفت ماه است که در حال مقاومت در برابر یکی از قدرتهای نظامی منطقه است.
معاون هماهنگ کننده نمایندگی ولیفقیه در سپاه استان همدان با اشاره به مقاومت مثالزدنی مردم غزه، درباره عملیات وعده صادق، افزود: از تمام اقصی نقاط کشور موشکهایی به سمت اسرائیل شلیک شده و پادگان و پایگاههایی که از آنجا اقدام به ترور فرماندهان ما کرده بودند مورد هدف قرار گرفتند.
وی با بیان تاریخچه شکلگیری هفته عقیدتی پرداخت و عنوان کرد: رهبر گروه فرقان فردی تحصیلکرده بوده و حتی تفسیر قرآن دارد، اما بیماری فکری و اعتقادی او سبب شد افراد بسیاری همچون شهید مطهری به شهادت برسند.
همدانی با بیان نظرات امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب پیرامون آثار برجسته و مهم شهید مطهری و همچنین لزوم مطالعه آنها گفت: 124 جلد کتاب از شهید مطهری در عرصهها و موضوعات مختلف به جا مانده که به دلیل قلم روان و جذابی که دارند خواندن آنها، برای هر قشری مناسب است.
در ادامه این جلسه حجتالاسلام علیرضا جمشیدپور، معاون عقیدتی سیاسی سپاه استان نیز با گرامیداشت هفته عقیدتی و سیاسی، اظهار داشت: علت ماندگاری انقلاب اسلامی این است که مبنای تئوری و فکری آن مستحکم است.
وی با بیان اینکه در هفته عقیدتی و سیاسی 30 عنوان برنامه برگزار میشود، افزود: برگزاری کوهپیمایی خانوادگی نیروهای کادر سپاه و بسیج، برگزاری همایش حکمت مطهر، تجلیل از مربیان عقیدتی و هادیان سیاسی، عطر افشانی مزار شهدا، برگزاری 15 مسابقه کتابخوانی از آثار شهید مطهری، برپایی نمایشگاه کتاب با محوریت آثار شهید مطهری، برگزاری یادواره شهدای فرهنگی با محوریت شهید تقی بهمنی، تجلیل از مربیان جهادی، راهاندازی کانالهای پاسخگویی به شبهات رایج در بین دانشآموزان، برگزاری لیگهای ورزشی، شرکت در نماز جمعه، برپایی نشستهای بصیرتی و حلقات صالحین از جمله برنامههای تدارک دیده شده برای هفته عقیدتی و سیاسی در استان است.
انتهای پیام/